شخصیتپردازی كافكا در داستان عزیمت
تمایل به گریز از شرایط موجود و دستیابی به مأمن مطلوب در برخی از داستانهای كوتاه و بلند كافكا مشهود است. یوزف كا، شخصیت اصلی محاكمه، در التهاب دستیابی به دادگاه خود را به آب و آتش میزند. رؤیای كا.، شخصیت اصلی
نویسنده: بهروز حاجیمحمدی
تمایل به گریز از شرایط موجود و دستیابی به مأمن مطلوب در برخی از داستانهای كوتاه و بلند كافكا مشهود است. یوزف كا، شخصیت اصلی محاكمه، در التهاب دستیابی به دادگاه خود را به آب و آتش میزند. رؤیای كا.، شخصیت اصلی قصر، دستیابی به قصر است. در واقع اكثر شخصیتهای داستانی كافكا به همین نحو در جستجوی اهدافی فراتر از آنچه بر آنان محاط است، تلاش میكنند. تلاش ارجمند آنان، در نازلترین سطح خود، به معنای رهایی از سكون و ركود، و در بالاترین سطح به معنای جستجوی مأمنی موعود و آرمانی است. كارل روسمان، شخصیت اصلی رمان گمشده (آمریكا)، مشتاقِ «تئاتر هوای آزاد» است؛ یعنی همان مكانی كه همهی مراجعان را میپذیرد و در آن «برای هركس كاری پیدا میشود، هركس در آن جایی دارد.» (آمریكا، ص 269) میمونی به نام پتر سرخه، شخصیت اصلی داستانی به نام «گزارشی برای یك آكادمی» با حسرتی جانكاه، نخستین مأمن و زیستگاه خود را در جنگلهای آفریقا به یاد میآورد. گراكوس شكارچی برای یافتن جای مناسبی برای مرگ، اقیانوسها را درمی نوردد. بنابراین محور اصلی این گروه از داستانهای كافكا، گرایش به سكون و انجماد نیست؛ برعكس، این داستانها تلاش شخصیت اصلی را در گریز از شرایط تحمیلی موجود نشان میدهند. تمثیل كوتاه «عزیمت» شاهد مناسبی است:
دستور دادم كه اسبم را از آخور بیاورند. خدمتكار دستورم را نفهمید. این بود كه خودم به آخور رفتم، اسبم را زین كردم، و سوار شدم. در دوردست صدای شیپور شنیدم، و از خدمتكار پرسیدم معنایش چیست. او هیچی نمیدانست و هیچی نشنیده بود. دمِ دروازه سر راهم را گرفت و پرسید: «ارباب كجا میرود؟» گفتم: «نمیدانم، فقط بیرون از اینجا، فقط بیرون از اینجا. بیرون از اینجا، نه هیچ چیز دیگر، تنها نحوی كه میتوانم به هدفم برسم». پرسید: «پس هدفت را میشناسی؟» جواب دادم: «آره، همین الآن بهت گفتم: بیرون از اینجا هدفم است.» (مجموعه داستانها، صص 525 و 526)
نكتهی دیگر اینكه در این داستان مینیمالیستی راوی اول شخص، در جایگاه شخصیت اصلی، در كمتر از صد كلمه به روایتی میپردازد كه چگونگی و ماهیت هدف، درونمایهی آن است. در تحلیل این تمثیل و شخصیت اصلی آن توجه به این دو نكته نیز ضرورت دارد: نخست اینكه خدمتكار، نه دستور اربابش (شخصیت اصلی) را درك میكند و نه صدای شیپور را (به عنوان عامل فراخوانی) میشنود. این نكته حاكی از آن است كه این فراخوانی، فاقد هرگونه مصداق عینی است و صرفاً در تصور راوی جای دارد. نكتهی دوم، تعبیر شخصیت اصلی از مقولهی هدف است. او بین مقصد و هدف، تمایز قائل است: «[خدمتكار] پرسید: "ارباب كجا میرود؟" گفتم: "نمیدانم." (عدم وجود مكانی خاص و عینی به عنوان مقصد او) پرسید: " پس هدفت را میشناسی؟" جواب دادم: " آره... بیرون از اینجا هدفم است"» (برداشتی خاص از هدف، مترادف با حركت و عدم سكون)؛ یعنی از منظر شخصیت اصلی، نفسِ حركت یا عزیمت (هرچند به سوی مقصدی نامعلوم) به معنای هدفمندی است. این شخصیت نیز مثل كا. در رمان قصر، هدفی را جستجو میكند، هرچند كه در داستان «عزیمت»، از هدف هیچ مصداق عینی ارائه نمیشود. در این صورت، حركت او فاقد هرگونه هدف غایی در مصادیق متعارف است.
منبع مقاله :
حاجیمحمدی، بهروز، (1393)، شخصیتهای اصلی در آثار كافكا، تهران: انتشارات ققنوس، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}